تولد استاد شجریان؛ نغمههای جاودان پاییزی
شجریان از نبوغ و استعداد فردی خود برای پیشرفت و برجستهشدن در موسیقی سخن گفته است: «استعداد زیادی در من وجود داشت، به محض شنیدن یک ملودی، آن را یاد میگرفتم… اما کسی برای پیشرفت من گامی برنداشت. جز پدرم که مرا به خواندن قرآن تشویق میکرد و دوستی که به آواز خواندن علاقهمندم کرد، کسی دیگری تلاشی برای شکوفایی استعدادم نکرد.»
۲: روحیهای مادرزاد
مخالفت پدر با آواز و موافقت با قرآنخوانی، او را در دوران کودکی و نوجوانی در مشهد با این دو هنر آشنا کرد. شجریان میگوید: «روحیات من بیشتر به مادرم شبیه است. از پدرم تعصب در موسیقی و از مادرم خستگیناپذیری را به ارث بردهام.»
۳: آرزوی شاعرانگی
شجریان با شعر و شاعری عجین بود و از اینکه نتوانسته شاعر شود، اظهار ندامت کرده است: «هرگز نتوانستم شعر بگویم و یکی از آرزوهایم شاعر شدن بود، اما حتی در حد ضعیفترین شاعران هم نتوانستم شعر بگویم.»
۴: شاگردان نوآور
شجریان بر این باور بود که شاگردانش باید از او پیشی بگیرند: «شاگردان من باید از من عبور کنند تا به شخصیتی مستقل دست یابند. اگر تنها کارهای من را تکرار کنند، پیشرفتی در موسیقی حاصل نمیشود.»
۵: تنهایی در هنر
شجریان گاهی اوقات از تنهایی در مسیر هنریاش خسته میشد: «همیشه احساس میکردم در پیگیری اهدافم تنها هستم. مادیات و دستمزدها برای بسیاری از هنرمندان اولویت یافته است، اما من همواره به دنبال اصالت و زیبایی در هنر بودهام.»
۶: تجربه شاگردی
شجریان تجربیات آموزشی خود را با اساتید مختلف و در تهران بیان کرده است: «با احترام و علاقهمندی فراوان به اساتید مختلف رفتم و از آنها آموختم. همواره سعی کردم بهترین خودم را ارائه دهم و اعتماد استاد را جلب کنم.»
۷: رد موسیقی سیاسی
شجریان به شدت به استقلال هنر از سیاست اعتقاد داشت: «در هنرم مانند یک سیاستمدار عمل کردهام، اما هیچگاه اجازه ندادم که هنرم تحت تأثیر گروههای سیاسی قرار گیرد. هنر من سیاسی است، اما در خدمت حقیقت و انسانیت.»
برای شناخت بیشتر و عمیقتر از دیدگاههای استاد شجریان، کتاب «راز مانا» را که در نشر گمان منتشر شده، میتوان مطالعه کرد. این کتاب با مقدمهای از خود شجریان آغاز میشود که نشاندهنده صداقت و اصالت آن است. بیشتر بدانید در کارانیوز.